چرا بعضی افراد در روابط عاشقانه به صورت ناخودآگاه وابسته می شوند؟
وابستگی در روابط عاشقانه، زمانی که از مرزهای سالم فراتر رود، میتواند به یک مشکل جدی تبدیل شود. این نوع وابستگی، که اغلب ناخودآگاهانه شکل می گیرد، میتواند ریشه در عوامل مختلفی داشته باشد که در این مقاله به بررسی 14 نکته در این مورد می پردازیم: وابستگی ناسالم، فرد را از استقلال و هویت فردی خود دور می کند و باعث می شود که خوشبختی و ارزش خود را منوط به وجود و تایید فرد مقابل بداند. این موضوع میتواند منجر به بروز رفتارهای مخرب و آسیب زا در رابطه شود.
- ✅
ترس از رها شدن:
تجربه های کودکی مانند طرد شدن یا غفلت، میتواند باعث ایجاد ترس عمیقی از رها شدن در فرد شود. این ترس، او را به سمت وابستگی بیش از حد سوق می دهد. - ✅
اعتماد به نفس پایین:
فردی که اعتماد به نفس پایینی دارد، ممکن است خود را لایق عشق و محبت نداند و برای حفظ رابطه، هر کاری انجام دهد. - ✅
نیاز به تایید دائمی:
وابستگی شدید به تایید و تحسین دیگران، به ویژه شریک عاطفی، میتواند منجر به وابستگی ناسالم شود. - ✅
تجربه های آسیب زای قبلی:
روابط عاطفی ناموفق و آسیب زا در گذشته، میتوانند الگوی وابستگی را در روابط بعدی تقویت کنند. - ✅
کمال گرایی:
تلاش برای داشتن رابطه ای بی نقص و کاملا مطلوب، میتواند منجر به فشار روانی و وابستگی ناسالم شود.
این عوامل، تنها بخشی از دلایلی هستند که میتوانند فرد را به سمت وابستگی ناسالم در روابط سوق دهند. شناخت این عوامل و تلاش برای رفع آنها، میتواند به ایجاد روابط سالم تر و پایدارتر کمک کند. در ادامه، به بررسی نکات بیشتری در این مورد می پردازیم:
- ✅
فقدان مرزهای شخصی:
نداشتن مرزهای مشخص در رابطه، باعث می شود فرد هویت خود را در دیگری حل کند و وابسته شود. - ✅
مشکل در ابراز وجود:
ناتوانی در بیان نیازها و احساسات به طور مستقیم، میتواند منجر به سرکوب احساسات و وابستگی شود. - ✅
اضطراب جدایی:
احساس شدید اضطراب در هنگام دوری از شریک عاطفی، نشانه ای از وابستگی ناسالم است. - ✅
باورهای نادرست در مورد عشق:
باورهایی مانند “عشق یعنی فداکاری مطلق” یا “من بدون او نمی توانم زندگی کنم”، میتوانند وابستگی را تشدید کنند. - ✅
الگوبرداری از روابط ناسالم:
مشاهده روابط ناسالم در خانواده یا اطرافیان، میتواند باعث شود فرد ناخودآگاه الگوهای مشابهی را در روابط خود تکرار کند. - ✅
عدم خودآگاهی:
نداشتن شناخت کافی از خود، نیازها و خواسته ها، میتواند منجر به انتخاب های نامناسب و وابستگی شود. - ✅
تنهایی و انزوا:
فردی که از نظر اجتماعی منزوی است، ممکن است به شدت به شریک عاطفی خود وابسته شود تا نیازهای عاطفی خود را برآورده کند. - ✅
نقش قربانی:
قرار گرفتن در نقش قربانی در رابطه، میتواند به وابستگی و عدم مسئولیت پذیری دامن بزند. - ✅
ترس از قضاوت شدن:
ترس از قضاوت شدن توسط دیگران، میتواند فرد را به سمت راضی نگه داشتن شریک عاطفی سوق دهد و وابستگی را تقویت کند.
مقدمه
وابستگی در روابط عاشقانه میتواند یک تجربه پیچیده و گاهی اوقات دردناک باشد. در حالی که دلبستگی سالم به صمیمیت و امنیت کمک می کند، وابستگی ناسالم میتواند منجر به احساس نارضایتی، کنترل و از دست دادن هویت فردی شود. در این مقاله، به بررسی دلایل ناخودآگاه وابستگی در روابط عاشقانه می پردازیم. در اینجا 14 نکته کلیدی در این رابطه را بررسی خواهیم کرد:
1. ترس از رها شدن
یکی از رایج ترین دلایل وابستگی، ترس عمیق از رها شدن و تنهایی است. این ترس اغلب ریشه در تجربیات دوران کودکی دارد، مانند طرد شدن توسط والدین یا مراقبین اصلی. افرادی که این ترس را تجربه می کنند، ممکن است به شدت به شریک زندگی خود بچسبند و به طور مداوم به دنبال تایید و اطمینان خاطر باشند. آنها ممکن است هرگونه نشانه ای از فاصله یا عدم علاقه را به عنوان تهدیدی برای رابطه خود تلقی کنند و سعی کنند با رفتارهای افراطی از جدایی جلوگیری کنند. ترس از رها شدن باعث میشود فرد برای نگه داشتن رابطه دست به هرکاری بزند. حتی در شرایطی که رابطه به او آسیب میزند. این ترس میتواند بسیار قوی و ناخودآگاه باشد. راه حل غلبه بر این ترس، شناخت و پردازش تجربیات گذشته و تقویت احساس ارزشمندی و خودکفایی است.
2. عزت نفس پایین
افرادی که عزت نفس پایینی دارند، ممکن است احساس کنند که شایسته عشق و توجه نیستند. آنها ممکن است به شریک زندگی خود وابسته شوند تا نیازهای عاطفی خود را برآورده کنند و احساس ارزشمندی کنند. آنها اغلب نظر و تایید شریک زندگی خود را بر نظر خودشان ارجحیت میدهند. عزت نفس پایین باعث می شود فرد به شدت نگران نظر طرف مقابل باشد. فرد دائما به دنبال تایید گرفتن از طرف مقابل است. تقویت عزت نفس از طریق خودآگاهی، پذیرش خود و تمرکز بر نقاط قوت، میتواند به کاهش وابستگی کمک کند. برای بهبود این وضعیت، فرد باید ارزش های خود را بشناسد و به آنها پایبند باشد. همچنین باید یاد بگیرد که خود را دوست داشته باشد و به خود احترام بگذارد.
3. نیازهای برآورده نشده در کودکی
تجارب دوران کودکی، به ویژه نوع رابطه با والدین، تأثیر عمیقی بر الگوهای دلبستگی در بزرگسالی دارد. اگر نیازهای عاطفی یک فرد در دوران کودکی برآورده نشده باشد، ممکن است در بزرگسالی به شدت به دنبال جبران آن نیازها در روابط عاشقانه باشد. این افراد ممکن است به طور ناخودآگاه شریک زندگی خود را به عنوان جایگزینی برای والدین خود ببینند و از آنها انتظار داشته باشند که تمام نیازهایشان را برآورده کنند. این امر میتواند فشار زیادی بر رابطه وارد کند و منجر به ناامیدی و وابستگی شود. شناخت این الگوها و یادگیری نحوه برآورده کردن نیازهای عاطفی خود، میتواند به ایجاد روابط سالم تر کمک کند. درمان و مشاوره میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد. پردازش تجربیات گذشته و رهایی از الگوهای ناسالم، گام مهمی در بهبود روابط است. این افراد معمولا انتظارات غیر واقع بینانه ای از رابطه دارند.
4. سبک دلبستگی ناایمن
نظریه دلبستگی بیان می کند که نوع رابطه ما با والدین در کودکی، بر سبک دلبستگی ما در بزرگسالی تأثیر می گذارد.افرادی که سبک دلبستگی ناایمن دارند (اضطرابی-اجتنابی یا دوسوگرا)، احتمال بیشتری دارد که در روابط عاشقانه وابسته شوند.افراد با سبک دلبستگی اضطرابی-اجتنابی، همزمان می خواهند به شریک زندگی خود نزدیک باشند و از او دوری کنند.آنها ممکن است به شدت به دنبال تایید باشند اما از صمیمیت واقعی بترسند.افراد با سبک دلبستگی دوسوگرا، اغلب نگران کیفیت رابطه خود هستند و از رها شدن می ترسند.آنها ممکن است به طور مداوم به دنبال اطمینان خاطر باشند و رفتارهای وابسته از خود نشان دهند.
شناخت سبک دلبستگی خود و تلاش برای ایجاد یک سبک دلبستگی ایمن، میتواند به بهبود روابط کمک کند.
درمان شناختی-رفتاری (CBT) میتواند در تغییر الگوهای فکری و رفتاری مرتبط با دلبستگی ناایمن موثر باشد.آگاهی از سبک دلبستگی به فرد کمک می کند تا رفتارهای خود را در رابطه بهتر درک کند.این آگاهی اولین قدم برای تغییر الگوهای ناسالم است.
5. هویت ضعیف
افرادی که هویت ضعیفی دارند، ممکن است به شریک زندگی خود وابسته شوند تا هویت خود را تعریف کنند. آنها ممکن است علایق، ارزش ها و اهداف خود را رها کنند تا با شریک زندگی خود سازگار شوند. این امر میتواند منجر به احساس از دست دادن هویت فردی و وابستگی بیش از حد به شریک زندگی شود. پرورش علایق شخصی، دنبال کردن اهداف فردی و ایجاد یک شبکه اجتماعی مستقل از رابطه، میتواند به تقویت هویت فردی و کاهش وابستگی کمک کند. داشتن یک هویت قوی به فرد کمک می کند تا استقلال خود را حفظ کند. فرد باید یاد بگیرد که بدون تکیه بر شریک زندگی خود، خوشحال باشد. این امر به حفظ تعادل در رابطه کمک می کند. افرادی که هویت قوی دارند، کمتر احتمال دارد که در رابطه احساس خفگی کنند.
6. الگوهای رابطه ناسالم
اگر فرد در گذشته روابط ناسالم را تجربه کرده باشد، ممکن است الگوهای وابستگی را ناخودآگاه تکرار کند. این الگوها میتوانند شامل کنترل، حسادت، سوء استفاده عاطفی و عدم استقلال باشند. شناخت این الگوها و تلاش برای تغییر آنها، میتواند به ایجاد روابط سالم تر کمک کند. درمان و مشاوره میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد. آگاهی از الگوهای رابطه ناسالم به فرد کمک می کند تا آنها را در روابط جدید شناسایی کند. این آگاهی به فرد امکان می دهد تا از تکرار اشتباهات گذشته جلوگیری کند. شناسایی الگوهای ناسالم اولین قدم برای تغییر آنهاست. تغییر الگوهای رفتاری نیازمند تلاش و تمرین است. فرد باید صبور باشد و به خود زمان دهد تا تغییر کند.
7. کمال گرایی
افراد کمال گرا ممکن است به این دلیل وابسته شوند که احساس می کنند باید یک رابطه “بی نقص” داشته باشند. آنها ممکن است استانداردهای غیرواقعی برای خود و شریک زندگی خود تعیین کنند و به طور مداوم نگران این باشند که رابطه به اندازه کافی خوب نیست. این امر میتواند منجر به اضطراب، استرس و وابستگی بیش از حد به رابطه شود. یادگیری پذیرش نقص ها و تمرکز بر جنبه های مثبت رابطه، میتواند به کاهش وابستگی کمک کند. هیچ رابطه ای بی نقص نیست و پذیرش این واقعیت بسیار مهم است. تمرکز بر نکات مثبت رابطه به جای نکات منفی، به بهبود کیفیت آن کمک می کند. کمال گرایی میتواند مانع از لذت بردن از رابطه شود. فرد باید یاد بگیرد که از لحظات خوب رابطه قدردانی کند.
8. سوء استفاده عاطفی
در روابطی که سوء استفاده عاطفی وجود دارد، قربانی ممکن است به دلیل احساس درماندگی و انزوا به سوء استفاده کننده وابسته شود. سوء استفاده عاطفی میتواند عزت نفس فرد را از بین ببرد و او را متقاعد کند که نمی تواند بدون سوء استفاده کننده زنده بماند. اگر در یک رابطه سوء استفاده عاطفی هستید، باید کمک بگیرید و از رابطه خارج شوید. امنیت و سلامت شما اولویت دارد. سوء استفاده عاطفی یک چرخه مخرب است که باید شکسته شود. حمایت و کمک حرفه ای میتواند به فرد کمک کند تا از رابطه خارج شود. فرد باید به خود یادآوری کند که سزاوار احترام و محبت است. هیچ کس نباید در یک رابطه آزاردهنده بماند. خروج از رابطه آزاردهنده، اولین قدم برای بهبودی است.
9. عدم ارتباط موثر
وقتی زوجین نمی توانند به طور موثر با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، ممکن است به جای حل مشکلات، به الگوهای وابستگی متوسل شوند. آنها ممکن است از ابراز نیازها و احساسات خود بترسند و به جای آن سعی کنند شریک زندگی خود را کنترل کنند یا به او بچسبند. یادگیری مهارت های ارتباطی موثر، مانند گوش دادن فعال، همدلی و ابراز با صداقت احساسات، میتواند به کاهش وابستگی و بهبود رابطه کمک کند. ارتباط موثر کلید یک رابطه سالم است. زوجین باید یاد بگیرند که به طور باز و با صداقت با یکدیگر صحبت کنند. ارتباط موثر به حل مشکلات و جلوگیری از سوء تفاهم ها کمک می کند. زوجین باید زمانی را برای صحبت کردن با یکدیگر اختصاص دهند. ارتباط موثر به ایجاد صمیمیت و اعتماد در رابطه کمک می کند.
10. تنهایی
احساس تنهایی میتواند یکی از عوامل اصلی وابستگی در روابط عاشقانه باشد. افرادی که احساس تنهایی می کنند، ممکن است به دنبال یک رابطه باشند تا این خلاء را پر کنند. آنها ممکن است به شدت به شریک زندگی خود وابسته شوند و از ترس از دست دادن او، رفتارهای وابسته از خود نشان دهند. پر کردن اوقات فراغت با فعالیت های لذت بخش، ایجاد یک شبکه اجتماعی قوی و تمرکز بر رشد شخصی، میتواند به کاهش احساس تنهایی و وابستگی کمک کند. تنهایی یک احساس طبیعی است، اما نباید منجر به وابستگی ناسالم شود. فرد باید یاد بگیرد که از تنهایی خود لذت ببرد. پر کردن اوقات فراغت با فعالیت های مورد علاقه به کاهش احساس تنهایی کمک می کند. ایجاد روابط اجتماعی قوی به فرد کمک می کند تا احساس حمایت کند. تمرکز بر رشد شخصی به فرد کمک می کند تا احساس ارزشمندی کند.
11. باورهای غلط درباره عشق
باورهای غلط درباره عشق، مانند این که عشق باید آسان باشد یا این که شریک زندگی شما باید تمام نیازهای شما را برآورده کند، میتواند منجر به وابستگی شود. این باورها میتوانند انتظارات غیرواقعی ایجاد کنند و باعث شوند که شما به طور ناسالم به شریک زندگی خود وابسته شوید. تغییر این باورهای غلط و داشتن یک دیدگاه واقع بینانه تر درباره عشق، میتواند به کاهش وابستگی کمک کند. عشق نیازمند تلاش، تعهد و سازش است. باورهای غلط درباره عشق میتواند منجر به ناامیدی شود. فرد باید یک دیدگاه واقع بینانه درباره عشق داشته باشد. عشق نیازمند تلاش و تعهد است. هیچ رابطه ای بی نقص نیست. فرد باید از رابطه خود انتظارات واقع بینانه داشته باشد.
12. تمایل به کنترل
بعضی از افراد به دلیل تمایل به کنترل شریک زندگی خود و رابطه، وابسته می شوند. آنها ممکن است از حسادت، سوء ظن و رفتارهای کنترل کننده برای حفظ قدرت و امنیت در رابطه استفاده کنند. این نوع وابستگی بسیار مخرب است و میتواند منجر به سوء استفاده عاطفی و حتی فیزیکی شود. تمایل به کنترل نشانه عدم امنیت است. فرد باید یاد بگیرد که به شریک زندگی خود اعتماد کند. کنترل کردن شریک زندگی باعث از بین رفتن اعتماد و صمیمیت می شود. رفتارهای کنترل کننده نشانه یک رابطه ناسالم است. فرد باید تمایل خود به کنترل را مدیریت کند.
13. عدم وجود مرزهای سالم
عدم وجود مرزهای سالم در یک رابطه میتواند منجر به وابستگی شود. وقتی شما نمی دانید کجا به پایان می رسید و شریک زندگی شما از کجا شروع می شود، ممکن است به طور ناسالم به او وابسته شوید. تعیین و حفظ مرزهای سالم، مانند داشتن حریم خصوصی، زمان برای خود و علایق شخصی، به حفظ استقلال و کاهش وابستگی کمک می کند. مرزهای سالم به حفظ استقلال در رابطه کمک می کند. فرد باید یاد بگیرد که مرزهای خود را تعیین و حفظ کند. مرزهای سالم به حفظ احترام متقابل در رابطه کمک می کند. عدم وجود مرزهای سالم میتواند منجر به وابستگی و سوء استفاده شود. فرد باید مرزهای خود را به طور واضح به شریک زندگی خود بیان کند.
14. ترس از تنهایی بعد از جدایی
حتی اگر رابطه به فرد آسیب بزند، ترس از تنهایی بعد از جدایی باعث می شود که در رابطه بماند. این ترس معمولا ریشه در تجربیات گذشته و کمبود اعتماد به نفس دارد. فرد فکر میکند بعد از جدایی نمیتواند زندگی مستقلی داشته باشد. این ترس باعث می شود فرد برای نگه داشتن رابطه دست به هرکاری بزند و خودش را فراموش کند. باید این ترس را شناخت و با آن مقابله کرد. تمرکز بر نقاط قوت فردی و برنامه ریزی برای بعد از جدایی به کاهش این ترس کمک میکند. یادآوری این نکته که تنهایی بهتر از ماندن در یک رابطه سمی است بسیار مهم است. فرد باید به خود یادآوری کند که سزاوار یک رابطه سالم و شاد است.
ترس از تنهایی نباید مانع از ترک یک رابطه ناسالم شود.







چه مطلب جالبی بود! چند وقت پیش با دوستی درباره همین موضوع وابستگی در روابط صحبت می کردیم و خیلی از نکات این مقاله برام تازگی داشت. مخصوصا قسمتی که درباره ترس از رها شدن توضیح داده بود واقعا توی ذهنم موند. من خودم سال پیش در یک رابطه بودم که مدام استرس این رو داشتم که نکنه طرف مقابل منو تنها بذاره و این حس واقعا اذیتم می کرد.
چیزی که خیلی برام جالب بود اینه که این مطلب فقط به چند دلیل کلی اکتفا نکرده و خیلی ریز به موضوع پرداخته. قسمت تاثیر تربیت خانوادگی روی وابستگی عاطفی خیلی دقیق و درست بود. من واقعا مشتاقم بدونم آیا کسایی که این مطلب رو خوندن تجربه مشابهی داشتن؟ یعنی حس کردن که چطوری گذشته ممکنه روی رفتار الان آدم تاثیر بذاره؟
یه بخش دیگه که برام خیلی مفید بود، توضیح درباره مرزهای شخصی بود. من یادم میاد چقدر سخت بود برام نه گفتن و همیشه احساس می کردم اگه مخالفت کنم رابطه از بین میره. الان که بیشتر درباره این موضوعات می خونم می فهمم چقدر اشتباه فکر می کردم.
مطالب این سایت واقعا منحصر به فرد هست و کمتر جایی می تونی اینقدر عمیق و در عین حال ساده درباره این موضوعات خونده باشی. من که کلی مطلب از این سایت رو خوندم و هر بار چیز جدیدی یاد گرفتم. دوست دارم بدونم برای کسایی که این مقاله رو خوندن، کدوم بخشش بیشتر توی ذهنشون مونده و چرا؟ شاید بتونیم از تجربه هامون استفاده کنیم.
یه سوالی که برام پیش اومد این بود که آیا کسی تونسته با تمرین و خودآگاهی، از این الگوهای وابستگی رها بشه؟ من خودم تلاش کردم با شناخت ترسهام و تقویت اعتماد به نفس، کمتر وابسته بشم ولی می دونم هنوز راه زیادی دارم.